جدول جو
جدول جو

معنی مباحثه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مباحثه کردن
اوسکاردن جستاردن کلنجار رفتن (گویش فرارودی گویش مشهدی) بحث کردن با یکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملاحظه کردن
تصویر ملاحظه کردن
بوشیدن، درنگریستن
فرهنگ واژه فارسی سره
ور تنیدن داد و ستد کردن معاوضه کردن چیزی را، تبدیل کردن وجه رایج کشور دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
کوش کوشیدن، گزافیدن مکاسیدن کوشش بسیار کردن جهد بلیغ کردن: ضرابیان در تجدید زر و منافع ضرابخانه مبالغه میکردند، افراط کردن زیاده روی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
کارزار کردن جنگیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصاحبه کردن
تصویر مصاحبه کردن
گفت و گو کردن گفتگو کردن با رجلی سیاسی یا علمی یا ادبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاحظه کردن
تصویر ملاحظه کردن
ماردن، دیدن، هاژیدن، نگریستن از گوشه چشم، رویت کردن: (... و همین طور در کار های خدا حیران ملاحظه میکردم) (دهخدا. چرند و پرند 122) توضیح غالبا در خطاب و مکاتبه کوچکتر ببزرگتر استعمال شود، تفکر کردن، اندیشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبارزه کردن
تصویر مبارزه کردن
Contend, Tackle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبادله کردن
تصویر مبادله کردن
Barter, Exchange
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مصاحبه کردن
تصویر مصاحبه کردن
Interview
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ملاحظه کردن
تصویر ملاحظه کردن
Regard
دیکشنری فارسی به انگلیسی
бороться , бороться с
دیکشنری فارسی به روسی
обменивать , обмениваться
دیکشنری فارسی به روسی
проводить интервью
دیکشنری فارسی به روسی
боротися , боротися з
دیکشنری فارسی به اوکراینی
обмінювати , обмінюватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
проводити інтерв'ю
دیکشنری فارسی به اوکراینی